وضعیت شیعیان پس از مرگ
حارث همدانی یکی از دوستان و ارادتمندان مخلص حضرت علی علیه السلام بود و مقام ارجمندی نزد امام داشت. حارث مریض شد و حضرت علی علیه السلام به عیادت او رفت و پس از احوال پرسی فرمود: ای حارث! به تو بشارت می دهم که مرا وقت مرگ و هنگام عبور از پل صراط و کنار حوض کوثر و موقع (مقاسمه) می بینی و می شناسی. حارث عرض کرد: مقاسمه چیست؟
پير و سياه به بهشت نمي روند!
پیرزنی به حضور پیامبر صلی الله علیه و اله رسید و علاقه مند بود اهل بهشت باشد.
پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: پیرزن به بهشت نمی رود.
او گریان از محضر پیامبر صلی الله علیه و اله خارج شد.
بلال حبشی او را در حال گریه دید.
پرسید: چرا گریه می کنی؟
روزی از روزها، شخص شصت ساله ای حساب و کتاب عمرش را می کرد تا حدس بزند در طول عمر، گناهانش چه اندازه است. او بعد از قدری تأمل با خود گفت:...
کتاب مفتاح الجنان شیخ عباس قمی تازه منتشر شده بود و هر کس آن را می دید، شیفته اش می شد.
روزی از روزها، سلطان الواعظین شیرازی که روحانی و واعظ دانشمندی بود، کتاب مفاتیح الجنان را در یکی از مکان های مذهبی سامرا در دست گرفته بود و زیارتنامه ای را از روی آن می خواند.
.: Weblog Themes By Pichak :.