انشعاب در جنبش امل و استقرار شیعیان در بقاع
تاريخ : چهار شنبه 13 / 9 / 1391برچسب:, | 6:35 AM | نویسنده : امید

مخالفان نبیه بری، مشارکت وی در هیأت نجات ملی و موافقت وی با طرح فیلیپ حبیب را نه تنها مخالف خط «امل» و تصمیماتی که در چهارمین کنگره امل اتخاذ شده بود، تفسیر می کردند، بلکه آن را مخالف اسلام نیز می دانستند. «موسی فخر روحانی» سفیر وقت ایران در بیروت از نبیه بری خواست تا از این هیأت خارج شود. بدین ترتیب، مقدمات انشعاب در امل فراهم شد و «ابوهشام» نایب رئیس امل به همراه بسیاری از کادرهای اسلام گرای امل با صدور بیانیه هایی، مواضع سازشکارانه بری را محکوم و از پست های خود در امل استعفا کردند و بری را به «انحراف از هدف اصلی یعنی مبارزه با اسرائیل و تحریم همکاری با آن، آن گونه که امام موسی صدر فتوی داده بود»، متهم کردند. علی اکبر محتشمی، وزیر وقت ایران، در دمشق، به داوری پرداخت و حکمی به نفع حسین موسوی (ابوهشام) صادر کرد. هنگامی که نبیه بری، حکم ایرانی ها را رد کرد، حسین موسوی (ابوهشام) نیز از جنبش امل جدا شد.

ابوهشام همراه با تعداد دیگری از اعضای جنبش امل (که بیشتر آنها مثل خود وی اهل بقاع بودند) این جنبش را ترک کردند و در بعلبک مستقر شدند. هنگامی که نبیه بری در اولین نشست «هیأت نجات ملی» در 21 ژوئن 1982 (31/3/61) حضور یافت، ابوهشام در بعلبک تشکیل جنبش «امل اسلامی» را اعلام و تأکید کرد که «جنبش امل اسلامی، رقیب جنبش امل نیست، بلکه امل اسلامی می کوشید اصالت حقیقی امل را حفظ کند زیرا جنبش امل مخالف ایده اطاعت از امام خمینی (ره) بود.»

«سید ابراهیم امین السید» نماینده جنبش امل در تهران، از دیگر مخالفان مشارکت نبیه بری در هیأت نجات ملی بود، لذا به مخالفت علنی با مشارکت نبیه بری در این هیأت پرداخت. وی هم زمان با اعلام تأسیس «امل اسلامی» از طرف ابوهشام، طی کنفرانسی مطبوعاتی در تهران، جدایی خود را از جنبش امل اعلام کرد و از بقیه «برادران» خواست که همین کار را انجام دهند. جدایی ابوهشام و الامین از جنبش امل، انشعاب های دیگری را نیز در داخل این جنبش در پی داشت که روی هم رفته بازگو کننده تفکیک ساختاری جنبش امل بود.

ابوهشام دلایل خود را برای ترک حرکت امل و ایجاد امل اسلامی این گونه بیان می کند: «روشی که بعضی از افرادی که همراه ما در رهبری حرکت امل بودند و به شکل خاص، روشی که نبیه بری در پیش گرفت و مشارکت وی در هیأت نجات ملی که تحت نظارت امریکا و اسرائیل شکل گرفته بود». هم چنین وی به صراحت اعلام کرد توصیف مشارکت بری در این هیأت به صفت «غیر اسلامی» از ناحیه رهبران ایران بوده است: «زیرا آن کس که معنی می کند چه چیز اسلامی و چه چیز غیر اسلامی است، انقلاب اسلامی است که همگی ما در کنگره چهارم جنبش امل در مارس 1982 (اسفند 1360) خود را جزئی جدایی ناپذیر از آن اعلام کرده بودیم». ابوهشام هم چنین توضیح می دهد بعد از اینکه «ما به عنوان رهبران، بین خودمان موضوع مشارکت را بررسی کردیم، مسئله را به رهبری ایران ارجاع دادیم. جواب این بود: «انقلاب اسلامی، مشارکت در هیأت نجات ملی را رد می کند».

استقرار اسلام گرایان شیعه در بقاع

با اشغال بیروت و جنوب لبنان توسط ارتش اسرائیل، تنها دو منطقه شمال و بقاع (در شمال شرقی لبنان) خارج از منطقه اشغالی قرار گرفتند. شمال لبنان عمدتاً سنی نشین و منطقه بقاع و مرکز آن یعنی شهر بعلبک عمدتاً شیعه نشین است. لذا اسلام گرایان سنی در شهر طرابلس در شمال لبنان مستقر شدند و به رهبری «شیخ سعید شعبان» جنبش توحید اسلامی را به وجود آوردند. مجموعه های اسلام گرای شیعه نیز در بعلبک استقرار یافتند. این مجموعه ها عمدتاً از گروه های کوچکی از اسلام گرایان شیعه تشکیل شده بودند که تا قبل از تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان در سال 1982، به فعالیت علیه عراق و هواداران این کشور در لبنان می پرداختند. این مجموعه ها شامل گروه های زیر بودند:

1ـ گروه های تکوین یافته در مساجد متشکل از جوانان مذهبی؛

2ـ سازمان های دانشجویی شیعه؛

3ـ مجموعه های شبه نظامی کوچک که عمدتاً تحت پوشش امل فعالیت می کردند؛

4ـ افراد شبه نظامی شیعه که عضو گروه های فلسطینی بودند؛

5ـ کمیته های یاری انقلاب اسلامی.

تا قبل از تجاوز اسرائیل، جنگ های داخلی و حتی محله ای باعث شده بود که این گروه ها، از یکدیگر جدا بمانند و نتوانند تشکیلات واحدی را ایجاد کنند. با سقوط بیروت به دست ارتش اسرائیل و محاصره ضاحیه، اکثر اعضای این مجموعه ها، خود را به شهر بعلبک رساندند و در آنجا مستقر شدند. بدین ترتیب، وضعیت نیروهای شیعه در آن هنگام به صورت زیر بود.

1ـ گروه های اسلام گرای مستقر در بقاع که شامل روحانیون، شخصیت های نظامی، دانشگاهی و انشعابیون از امل می شد؛

2ـ جنبش امل به رهبری نبیه بری؛

3ـ مجلس اعلای شیعیان لبنان به رهبری شیخ محمد مهدی شمس الدین که هم زمان از تأیید مواضع امل یا تأیید مواضع انشعابیون خودداری می ورزید؛

4ـ روحانیون مستقل هم چون علامه فضل الله که در میان شیعیان بسیار تأثیرگذار بودند و با اسلام گرایان مستقر در بقاع، در مواضع و گرایش ها هماهنگی داشتند؛

5ـ سیاست مداران رسمی شیعه که از مواضع حکومت وقت لبنان حمایت می کردند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • دانلود فیلم