بخش اول : پيشينه تاريخي و اجتماعي شيعيان لبنان
دادههاي موجود در مورد تاريخچه استقرار شيعيان در لبنان ، به هيچ وجه قابلتأكيد مطلق نيست .
به نظر ميرسد نسب شيعيان در جنوب لبنان كه محل اصلي استقرار آنهاست ، به قبيله «عامله» باز ميگردد . به همين علت ، ناحيهاي كوهستاني در جنوب لبنان كه از صيدا تا صور گسترش يافته ، به «جبل عامل» معروف شده است . علماي شيعه جبل عامل مدعياند كه طايفه شيعه لبنان از تمامي جوامع شيعه به جز حجاز ، قديميتر است . آنان تأسيس جامعه شيعه جبل عاملي را به ابوذر ، صحابي پيامبر اكرم (ص) كه از نخستين حاميان دعوي خلافت و جانشيني حضرت علي (ع) بعد از پيامبر (ص) بوده ، نسبت ميدهند .
مشهور است كه ابوذر توسط عثمان ، خليفه سوم ، از مدينه به دمشق و از آنجا توسط معاويه به روستاي «ميس الجبل» در لبنان فعلي تبعيد شده بود .
واقع امر اين است كه درباره سرآغاز بسط و انتشار تشيع در جنوب لبنان اطلاع چنداني در دست نيست . از نظر تاريخي نميشود ثابت كرد كه ابوذر غفاري در تشيع جبل عامل مؤثر بوده است . آنچه مسلم است اينكه در قرن سوم هجري (نهم ميلادي) مناطقي از عراق ، ايران ، شام ، شمال آفريقا و مصر شاهد جرياني از تشيع بوده است . احتمالاً آنگاه كه خاندان شيعي «حمدانيان» در حلب فرمانروايي ميكردند ، اكثريت مسلمانان سوريه و لبنان ، شيعه بودند . شواهدي كه از گفتههاي برخي سياحان آن عصر در دست است ، ايناحتمال را تأييد ميكند . «ناصرخسرو» كه در سال 439 هـ . ق (1047 م) از شهر صور در جنوب لبنان ميگذشته ، گفته است كه اكثر مردم اين ناحيه شيعه بودهاند ولي قاضي شهر سني بوده است . علاوه بر جنوب لبنان ، در شمال استان بقاع نيز در مناطق بعلبك و هرمل ، شيعيان زيادي مستقر هستند . عدهاي ديگر از شيعيان در شهر طرابلس و منطقه كسروان در شمال لبنان سكونت دارند . اهالي كسروان در قرون پيشين صد در صد شيعه بودهاند . شهر طرابلس نيز يكي از پايگاههاي مهم شيعه و حكومتهاي اسلامي به خصوص در عصر فاطميان و عمايان - دولت اخير از دول شيعه اماميه در شام بوده - به شمار ميآمدهاست .
فتح منطقه شامات به دست «صلاحالدين ايوبي» و فرمانروايي نخستين حكام ايوبي و بعد از آنها ، سلطه مماليك كه همگي دشمني آشكاري با شيعيان داشتند ، اوضاع فوق را دگرگون كرد . «ابن تيميه» يكي از روحانيون اهل سنت و موسس افکار وهابیت ، فتواهايي عليه شيعيان صادر و خود نيز شخصاً در لشكركشي سوم مماليك شركت كرده بود . در اين ميان ، شيعيان در آماج فشارها و تضييقات گوناگون واقع شدند . مرزبندي ميان اهل سنت و شيعيان لبنان كه تا آن ايام چندان مشخص و استوار نبود ، به تدريج بسيار شدت و قوت يافت . در چنين شرايطي بسياري از شيعيان لبنان كه مورد قتل و اسارت قرار گرفته بودند ، براي نجات خويش به مذهب سنت گرويدند و تغيير مذهب دادند . به گونهاي كه در حال حاضر ، شهرطرابلس و شمال لبنان ، عمدتاً محل استقرار اهل سنت است و صرفاً نقاط كوچك و پراكندهاي در آنجا در اختيار شيعيان باقي مانده است .
به تدريج شيعيان به عنوان اقليتي مذهبي در مناطق دور افتاده و امن كه از دسترسحكمرانان مركزي دور بود ، سكني گزيدند .
«آلبرت حوراني» تأكيد شهيد اول ، شمسالدين محمد بن مكي (734 تا 786 ه.ق ) بر نقش عامل در جامعه را تا حدودي ناشي از دور افتاده بودن شيعيان از تعرض و تعدي صاحبان قدرت ميداند . در تاريخ شيعه جبل عاملاستمرار يك سنت علمي - ديني در همين نواحي دور افتاده و فقير روستايي بدون حمايت حكام شهرهاي بزرگ مشاهده ميشود . علاوه بر قدرت و قوت ايماني و اعتقادي شيعيان جبل عامل ، دورافتادگي نسبي جبل عامل از مراكز قدرت نيز مؤثر بوده است . دورافتادگي اين مناطق ، سطح پايين زندگي و بالاخره فقر منابع اقتصادي آن همگي سبب شده بودند كه حكام شهرهاي بزرگ مادامي كه مردم اين ناحيه ، مايه و منشأ تهديد سياسي نبودند ، خود را براي تصرف يا كنترل مستقيم آن به زحمت نيندازند . در نتيجه ، اين ناحيه توسط اربابان محلي اداره ميشد كه برخي از آنان شيعه بودند و ميتوانستند از هم مذهبان خود حمايت و پشتيباني كنند .
عثمانيها كه در سال 1516 ميلادي وارد لبنان شدند ، آخرين سلسلههاي سني مذهب بودند كه بر اين كشور حكومت كردند . شيعيان در دوران عثمانيها ، مجدداً با ظلم و ستم مواجه شدند . نكته عجيب اينجا بود كه دشمني عثمانيها با شيعيان بيش از دشمنيآنان با مسيحيان بود . لذا پديده تغيير دين در جنوب لبنان بر اثر اين ظلم و ستم ، متداول و از پديدههاي بسيار معروف در تاريخ لبنان شد . در اين ميان ، بسياري از خاندانهاي شيعه مورد تعقيب واقع شدند . اين امر در منطقه «جزين» در جنوب لبنان عيانتر بوده است .
بسياري از خانوادههاي مسيحي در اين منطقه در اصل شيعه و برخي از آنان از زمره سادات بودهاند ، به همين علت ، اسامي همچون «سيد جوزف هاشم» در اين منطقه بسيار به چشم ميخورد . شهيد اول و شهيد ثاني كه از فقهاي بزرگ عالم تشيع هستند ، از اهاليجزين بودهاند .
از سوي ديگر ، برخي از خاندانهاي شيعه به دلايل مختلف ، در ازاي انجام وظايف و فرمانبرداري از عثمانيها ، امتيازاتي ويژه در زمينه فئوداليسم گرفتند تا بدينترتيب ، عثمانيها را نسبت به اطاعت طايفه شيعه از حاكمان مركزي آسوده خاطر گردانند . طولاني بودن دوران حاكميت اهل سنت بر لبنان ، در مراحل مختلف خود باعث شد كه همان مكانيزمهاي تدافعي كه شيعيان را در همه اماكن استقرار خود در ميان اكثريت اهل سنت متمايز ساخته ، در نزد شيعيان لبنان نيز به وجود آيد . اين مكانيزمها عبارت بودند از «تقيه» و «عدم اطمينان به اهل سنت و بر حذر بودن از آنان».
شيعيان در واقع از صحنه سياسي لبنان به دور بودند ، به خصوص در قرن نوزدهمميلادي كه لبنان تحولي سياسي ، اجتماعي و فكري را پشت سر ميگذاشت . در اين زمان ، فاصله و شكاف ميان شيعيان و همسايگانشان زيادتر شد . در اين قرن كه مارونيها با فرانسه ، دروزيها با انگليس ، ارتدوكسها با روسيه و اهل سنت با عثمانيها روابط محكمي داشتند ، تنها شيعيان بودند كه از حمايت بيگانگان و در واقع ، هرگونه حمايت خارجي محروم بودند . فقط گاهي از جانب حكام قاجار نسبت به رفاه حال آنان علاقهاي نشان داده ميشد ؛ به ويژه زماني كه بعضي از تجار ايراني در جبل عامل و بقاع سكنيگزيدند .
در نواحي شيعه نشين ، نوعي دگرگوني محدود اقتصادي - اجتماعي طي نيمه دومقرن نوزدهم ميلادي پديد آمد . اصلاحات ارضي كه توسط حاكمیت مركزي در سال 1858آغاز شد ، به رشد روز افزون گروه كوچكي به نام «اشراف» يا به قول لبنانيها «الزعماء»كمك كرد . اين گروه توانستند مالكيت اراضي وسيعي را به دست آورند . در اواخر قرن نوزدهم ، طبقه زعماي شيعه پديدار شدند . بدين صورت كه 3 يا 4 خاندان در صيدا ، صور ونواحي ديگر با به دست آوردن مالكيت بر اراضي ، حاكم اين منطقه شدند . در واقع ، ظهور آنان ناشي از سياست ارضي عثمانيها بود . بدين ترتيب ، ساختار اجتماعي شيعيان درجنوب لبنان ، چهره متفاوتي گرفت و بر اساس خاندانهاي بزرگي كه تيولهاي اجتماعي و سياسي به وجود آورده بودند ، استوار شد .
در ميان خاندانهاي شيعي ، خاندان «الاسعد» برجسته ترين بود . «عليالاسعد» بنيان گذار اين خاندان ، زمينهاي وسيعي را در مناطق «مرجعيون» و «بنت جبيل» از عثمانيها دريافت كرد . به همين علت ، شيعيان اين مناطق ، بهعنوان كارگر نزد اين خاندان كار ميكردند . خاندان «الزين» در منطقه «نبطيه» و خاندان «الخليل» در منطقه «صور» و خاندان «عسيران» در منطقه «صيدا» نيز به همين ترتيب زمينهاي زيادي از عثمانيها دريافت كردند .
تمركز ثروت در دست زعماي شيعه ، تبعات سياسي نيز داشت ؛ زيرا اعضاي اينطبقه ، نمايندگان مناطق شيعه نشين جنوب لبنان در شوراهاي اداري محسوب ميشدند كه طي اصلاحات خلافت عثماني به وجود آمده بود . پيدايش زعما در عين حال به منطقه جنوب شيعه نشين محدود ميشد و ساختار جامعه شيعه در بقاع همچنان به صورت عشيرهاي بود . جامعه شيعيان بقاع ، به ويژه در منطقه هرمل ، بر اساس پايههای عشايري و قبيلگي شكل گرفته و اين امر تا به امروز نيز تا حدودي به همان صورت باقي مانده است . لذا قدرت واقعي اين طايفه در اين منطقه همچنان در دست سران عشاير قرار دارد .
به موازات زعما ، خاندانهاي تحصيل كرده علما نيز كه از طبقات مختلف جامعه بودند به علت داشتن تحصيلات از وجهه اجتماعي خوبي برخوردار بودند . در رأس اين طبقه ، 2 يا 3 مجتهد و در مراحل بعدي ، علما و شيوخ با تحصيلات علمي متفاوت قرارداشتند . از آنجا كه علما و روحانيون ، پايگاه اقتصادي گستردهاي نداشتند به هم پيماني با طبقه اول (زعما) تكيه ميكردند و اين مسئله آنها را در تدوين يك خط سير مستقل سياسي با محدوديت روبرو ميكرد . با اين حال ، چهره مستقل خود را حفظ كرده بودند و همين به آنها امكان ميداد كه ميان خاندان هاي اشرافي و بقيه طبقه جامعه شيعه ميانجيگري كنند .
طبقه سوم ، طبقه روستاييان و دهقانان بود كه به طور گسترده تابع زعما بودند . بنابراين ، مناطق شيعه نشين جنوب به سه دسته «زعما»، «علما» و «روستاييان و دهقانان»تقسيم شده بودند . اكثر شيعيان از لحاظ جغرافيايي در انزوا ، از لحاظ سياسي ضعيف و از نظر اقتصادي تابع حكومت خاندانهاي فئودالي باقي ماندند .
در اين ميان، «جبل لبنان» در سال 1861 ميلادي در اثر فشار قدرتهاي اروپايي بر امپراتوري عثماني ، به خود مختاري دست يافت . اين راه حل براي خاتمه دادن به جنگ ميان مارونيها و دروزيها تهيه شده بود . تعداد جمعيت شيعيان در اين منطقه خود مختار از 6 درصد مجموعه كل جمعيت منطقه تجاوز نميكرد . شيعيان در شمال لبنان به ندرت يافت ميشدند و در نيمه دوم قرن نوزدهم نيز بيروت كه به مركز تجاري ، فرهنگي ، اداري و سياسي تبديل شده و بسيار پيشرفت كرده بود ، محل استقرار شيعيان نبود .
شيعيان همچنين در جنوب و بقاع ، حاشيه نشين باقي ماندند و اين امر باعث تشديد عقب ماندگي آنان شد . در حالي كه ساير مناطق لبنان در ازاي پيشرفتهاي اقتصادي و مداخلات روز افزون قدرتهاي مختلف اروپايي ، شاهد بروز جريانهاي فكري جديد و مكتبهاي مختلف ديني بودند . بدين ترتيب ، شيعيان با ضعف اجتماعي ، سياسي و اقتصادي وارد قرن بيستم شدند .
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.