یکی از کلیدهای بهشت تقوی و پرهیزکاری است که از جمله آیه 63 سوره مریم بعد از اشاره به باغهای جاویدان بهشت و بخشی از نعمت های آن می فرماید : « این همان بهشتی است که ما به ارث به بندگان پرهیزکار خود بخشیدیم . همچنین بنابر آیه 13 سوره حجرات می دانیم در نظام ارزشی اسلام ، تقوی موقعیت بسیار والایی دارد .
در آیات فراوانی از قرآن مجید ، تقوی در حقیقت به عنوان کلید بهشت شناخته شده و می دانیم تقوی به معنی خویشتن داری و پرهیز از گناهان و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است . یا به تعبیر دیگر آن حالت خداترسی باطنی و کنترل درونی است که انسان را از هرگونه آلودگی باز می دارد ، یعنی چنان مفهوم جامعی دارد که انجام همه وظایف الهی اخلاقی انسانی را فرا می گیرد .
بیانات امیرالمومنین علی (ع) :
• تقوی و ترس از خدا بهترین توشه آخرت است .( غررالحکم ، صفحه 32)
• تقوی ظاهرش شرافت دنیا و باطنش شرافت آخرت است .( غررالحکم ، صفحه 51)
• اگر دوست داری تو نیز از حزب خداوند که پیروزند باشی از خداوند سبحان بترس و تمام کارهایت را بخوبی انجام بده زیرا خداوند با کسانی است که تقوی داشته باشند و اعمال نیک انجام دهند.(غررالحکم ، صفحه 85)
• دو صفت اند که خداوند سبحان اعمال (بندگان) را قبول نمی کند مگر بوجود آن دو که عبارتند از تقوی و اخلاص(غررالحکم ، صفحه 204) .
• اگر آسمانها و زمین بر بنده ای تنگ گیرند سپس آن بنده از خداوند بترسد و تقوی پیشه گیرد یقیناً خداوند برای چنین بنده ای از میان تمام گرفتاریهای آسمانی و زمینی راه خروجی قرار دهد و او را از جائی که به گمانش نرسد روزی رساند . (غررالحکم ، صفحه 262)
• سرور اهل بهشت پرهیزکارانند.( غررالحکم ، صفحه 192)
تقوا چیست ؟
معمولا چنین فرض میشود که تقوا یعنی « پرهیزکاری » و به عبارت دیگر تقوا یعنی یک روش عملی منفی ، هر چه اجتناب کاری و پرهیزکاری و کناره گیری بیشتر باشد تقوا کاملتر است . طبق این تفسیر اولا تقوا مفهومی است که از مرحله عمل انتزاع میشود ، ثانیا روشی است منفی ، ثالثا هر اندازه جنبه منفی شدیدتر باشد تقوا کاملتر است . به همین جهت متظاهران به تقوا برای اینکه کوچکترین خدشهای بر تقوای آنها وارد نیاید از سیاه و سفید ، تر و خشک ، گرم و سرد ، اجتناب میکنند و از هر نوع مداخلهای در هر نوع کاری پرهیز مینمایند . شک نیست که اصل پرهیز و اجتناب یکی از اصول زندگی سالم بشر است ، در زندگی سالم نفی و اثبات ، سلب و ایجاب ، ترک و فعل ، اعراض و توجه توام است . با نفی و سلب است که میتوان به اثبات و ایجاب رسید ، و با ترک و اعراض میتوان به فعل و توجه تحقق بخشید.
برای کسب تقوا اگر نیروی روحانی تقوا در روح فردی پیدا شود ضرورتی ندارد که محیط را رها کند ؛ با چنین شاخصه ای شخص می تواند بدون رها کردن محیط خود را پاک و منزه نگه دارد . نهج البلاغه تقوا را به عنوان یک نیروی معنوی و روحی که بر اثر ممارست و تمرین پدید میآید و به نوبه خود آثار و لوازم و نتائجی دارد و از آن جمله پرهیز از گناه را سهل و آسان مینماید ، طرح و عنوان کرده است .
تقوا به معنای آن ملکه مقدس است که در روح پیدا میشود و به روح قوت و قدرت و نیرو میدهد ونفس اماره و احساسات سرکش را رام و مطیع میسازد . تقوا غیر از ترس و غیر از اجتناب از معاصی است. تقوای الهی سبب اجتناب از معاصی و سبب ترس از خدا میشود .
لازمه تقوا و ضبط نفس ، افزایش قدرت اراده و شخصیت معنوی و عقلی داشتن است . آنکس که بر مرکب چموش هوا و هوس و شهوت و حرص و طمع و جاهطلبی سوار است و تکیه گاهش این امور است زمام اختیار از دست خودش گرفته شده و به این امور سپرده شده، دیوانهوار به دنبال این امور میدود ، دیگر عقل و مصلحت و مال اندیشی در وجود او حکومتی ندارد ، و اما آنکه تکیهگاهش تقوا است و بر مرکب ضبط نفس سوار است عنان اختیار در دست خودش است و به هر طرف که بخواهد در کمال سهولت فرمان میدهد و حرکت میکند.
« تقوا در دنیای امروز برای انسان به منزله یک حصار و بارو و به منزله یک سپر است و در فردای آخرت راه بهشت است » (خطبه 189 نهج البلاغه) در واقع تقوا پناهگاهی بلند و مستحکم است که دشمن قادر نیست در آن نفوذ کند ؛ تقوا نیروئی است روحی ، نیروئی مقدس و متعالی که منشاء کششها و گریزها می شود ، کشش به سوی ارزشهای معنوی و فوق حیوانی ، و گریز از پستیها و آلودگیهای مادی .
امیرالمؤمنین میفرماید : « اشجع الناس من غلب هواه » ؛ « از همه مردم شجاعتر کسی است که بر هوای نفسش غالب باشد » ؛ پس روح تقوا همان خود نگهداری است .
و کلام آخر اینکه تقوا یعنی اینکه انسان بتواند بر نفس خود در حدی مسلط باشد که بواسطه آن بتواند بر ترس ، بخل، حسد ، خشم ، طمع ، و حرص خود مسلط شود . این تقوای واقعی است .
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.