امانت در خرابه شام
تاريخ : جمعه 8 / 9 / 1391برچسب:, | 12:39 AM | نویسنده : امید

اسراء به قصد مدينه از شام بيرون مي‌آيند.
حضرت زينب از دروازة شام كه مي‌خواهد بيرون رود، سرش را از محمل خود بيرون آورده و خطاب به مردم شام مي‌گويد: «اي مردم! اگر ما را خارجي خوانديد، و اگر ما را در خرابه جاي داديد، ما رفتيم. اما جان شما و جان امانتي كه در خرابه شام نهاده‌ايم. هر وقت توانستيد بر سر مزار او برويد و شمعي روشن نماييد و آبي بر مزار او بپاشيد. او امانت برادرم حسين (ع) است.»



 

نماز شب

كاروان اسراء به دروازه شام مي‌رسد و مشغول استراحت مي‌گردد. امام سجاد (ع) مي‌فرمايد: «عمه‌ام را ديدم كه نماز شب خود را نشسته مي‌خواند. وقتي از او سؤال كردم، فرمود: «خواستم سرپا نماز بخوانم، ديدم پاهايم توان ايستادن را ندارد. چون امروز سهمية‌ نان خودم را به اطفال دادم؛ تا بلكه سير شوند و لذا خودم دچار ضعف و كاستي شده‌ام و نمي‌توانم ايستاده نماز شب را به جا آورم.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • دانلود فیلم